-
قلم ..
یکشنبه 13 مهر 1393 15:05
چکه مى کرد دیگر ، بر روى ورق .. خسته شده بود " قلم " رگ أش را زده بود . .
-
قدر تو ..
شنبه 12 مهر 1393 20:51
کاش مى دانست .. ب چه اندازه زیاد است قدر أت ..
-
خدای مادرم ...
چهارشنبه 9 مهر 1393 12:51
مادرم در حال خواندن دعاهایش بود ، درست در جای همیشگی اش کنارسماور همیشه جوش .. چشم ها و صورت عریان اش ، بهم ریخته بود .. مابین دعاهایش هر چند باری خدا را صدا می زد، از او طلب آمرزش می کرد و من در این فکر بودم که اگر حتی باد هم صدای آه و ناله ی او را شنیده بود آنقدر خود را به در و دیوار می کوبید تا بلکه بارانی بگیرد...
-
تسلیم شده بودم ..
چهارشنبه 9 مهر 1393 08:37
دستان ام بالاست خیالت راحت ، بخند .. مدت هاست ، اسیر شده ام . .
-
آشوب می شوم ...
چهارشنبه 9 مهر 1393 08:36
چه جنگی ب راه می اندازد ، در اولین نگاه .. دل بی سر و پایت با چشمان محصور ام . .
-
کسی سراغ اش نرود ..
چهارشنبه 9 مهر 1393 08:32
غم می اندازد دل ام را ، چشمان ات .. وقتی غریبه ای بی دلیل ، سلام می کند . .
-
دیر کردی رفتم ...
دوشنبه 7 مهر 1393 11:45
روز هاست ، از لا ب لا ی انگشتان ات ، می چکد زمان و تو هنوز .. شک ات ب ساعت است . . .
-
فکر و خیال ...
دوشنبه 7 مهر 1393 11:43
لب هایت مرز حیا را می شکند وقتی چشم بسته ب تو خیره می شوم ..
-
سنگین است نفس هایم ..
دوشنبه 7 مهر 1393 11:41
پر در می آورد ، می رود ، هر چه که بویی از تو برده باشد .. حتی نفس کشیدن ام ، وقتی سنگین می آید ، راحت می رود . .
-
ب درد آمده بود ..
دوشنبه 7 مهر 1393 11:38
به تنگ آمده بود ، غرق در آب .. ماهی تنها بود . .
-
در سختی ها حوایم می شدی ..
دوشنبه 7 مهر 1393 11:35
آدم بودم اگر با یک سیب ، تا آخر عمر . . حوایم می شدی ..
-
خدا هم می دانست ..
یکشنبه 6 مهر 1393 11:27
تو را ب احدی نمی دهم .. کاش تقدیر می دانست ، سادگیست اگر هوای گرفتن داشته باشد . .
-
فراری ..
یکشنبه 6 مهر 1393 11:25
نگاه ات از همان اول ، خیال بند داشت .. ما که مردیم ب زندان نرسیدیم . .
-
بی صدایی ...
یکشنبه 6 مهر 1393 11:20
سکوت که می کنی ، مرا ب عمد می کشی ...
-
درهای باز ...
یکشنبه 6 مهر 1393 11:18
در های خانه ، بعد از رفتن ات .. همه گی " وا " مانده اند . .
-
من و او ...
یکشنبه 6 مهر 1393 11:15
" او " را بگذارید بیاید ، " تو " رفته است . .
-
چشم های تو ...
یکشنبه 6 مهر 1393 11:10
نگران دل های مردم می شوم .. وقتی ، چشمان تورا می بینم . .
-
بدون تو ..
یکشنبه 6 مهر 1393 11:08
قهوه ای تلخ ، کافه ای خلوت ، حرف هایی صد تا یک غاز ، بی تو مرگ را می خواهم .. چه احمق است مرگ ، اگر باور کند ...
-
تاب حال . .
یکشنبه 6 مهر 1393 10:56
تنها صبر را ، نکرده بودم ..
-
مو ها یت ..
یکشنبه 6 مهر 1393 10:48
شانه ای بزن زندگی ام را .. گره خورده ، لا ب لای پیچ و تاب مو هایت . .
-
پوست می اندازم ...
شنبه 5 مهر 1393 14:17
میان این همه صدا و حرف و حرف و حرف ، تصمیماتی عجولانه چمبره زده است.، خسته از بوی تمام ادکلن های زنانه ، ضربه ای محکم به کمد وامانده ی اتاقم ... اتاقی بهم ریخته ... نگاهی در آینه که هنوز هم با من قهر است و باز هم خواب آلودگی در سطرهایم .. فکر می کنم هنوز هم دوستم داری .. محبتی واقعی بدون حتی ذره ای هوس ، اصلا همون...
-
تک پر ...
شنبه 5 مهر 1393 11:37
در نبود ما .. درد را کسی می فهمد ، که هرزه را هر شب لعن کند . .
-
تا دلت می خواست نخ می داد ...
شنبه 5 مهر 1393 11:32
قرقره ای نخ و چشمانی بادومی .. می دانی ، خیلی بلند پرواز بود . .
-
نرو ..
شنبه 5 مهر 1393 11:30
به تاخیر بیانداز .. شلوغ است ، این فصل از رفتن . .
-
بگو سیب ..
شنبه 5 مهر 1393 11:26
عجب حماقتی کرد ، آدم .. تا ابد بر سر زبان ها ، به خنده می آید سیب . .
-
بدون شک بدترین اتفاق دنیا در این قسمتی که من هستم در حال وقوع است ...
چهارشنبه 2 مهر 1393 13:58
ذهن ام خالی بود ، خالی تر از هیچی ... یک خاطره ی کهنه و قدیمی ک جانم را می مکید و لبخند های کمرنگ تو که گوشه ای از دلم سنجاق شده بود .. همین ... و این یعنی خالیه خالی در این هیاهو بازار ذهن ... بالاخره آن روز رسید .. روزهای سخت بعد از معاشقه ... وقتی هر روز ب امید داشتن ات از خواب بیدار می شدم ،وقتی به چشم هایت نگاه...
-
شانه یا شانه ای شکسته ...
چهارشنبه 2 مهر 1393 09:05
مرا ب سر نمی برد !!! من همان شانه ام ، حال شکسته ام ..
-
مردها بغلی اند ...
چهارشنبه 2 مهر 1393 09:03
سوز پاییز مرا ب آغوش تو می کشاند ، وگرنه .. مرد که انقدر بغلی نیست . .
-
بدون من می مرد ...
چهارشنبه 2 مهر 1393 09:01
نه خدا می خواست ، نه روزگار با ما سر جنگ داشت لعنت بر نقش اول فیلمی که می گفت ، بدون تو می میرم . .
-
بعید می دانم . .
چهارشنبه 2 مهر 1393 08:58
اگر توانستی به دوست داشتن ام شک کن .. آن وقت من خدایم را کافر خواهم شد . . .